هذه بضاعَتُنا

هذه بضاعَتُنا

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماینده سراوان» ثبت شده است

نماینده­ ی سراوان با کارمند گمرگ وارد مشاجره لفظی شده و کلیپی از این فحاشی­ ها در فضای مجازی منتشر شد. ایشان به همه ­­ی کسانی که در انتخابات رأی داده و او را منتخب کرده بودند، گفت: «خاک بر سرشون». بعد از آن فحاشی­ ها فضای مجازی پر شد از شعر و کلیپ طنز از این فاجعه و عده­ ای متأسف بودند که به جای فرستادن افراد اصلح به مجلس، فقط یک عده (...) فرستاده ­اند آن تو. چند روز بعد فیلم دیگری دست به دست شد. نماینده سراوان به منزل آن کارمند وظیفه شناس و شیرپاک­ خورده رفت، خم شد و دستش را بوسید و در کمال تأسف از او و همکارانش عذرخواهی کرد. این نماینده­ ی مجلس از ملت فهیم ایران تقاضا کرد که آن همه فحاشی­ را به پای سایر نماینده­ ها و مملکت نگذارند. چرا که ایشان در آن لحظه عصبانی بوده و از طرفی به قدرت پوشالی نماینده­ مجلس بودن، مغرور شده بود.

ایشان در مجلس جلسه­ ای غیر علنی تشکیل داد و ضمن قرآئت بخشی از نامه­ ی امیر المومنین به مالک اشتر گفت: «مالک بدان من تو را به شهرهایی می­فرستم که دچار دگرگونی  هایی شده ... درباره تو آن را می­گویند که تو درباره آنان می­ گویی ... کسی را بر دیگران انتخاب کن که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید ... پس برای عملکرد آنها مراقبی و جاسوسی راستگو و باوفا­ بگمار که مراقب پنهانی تو در کارهایشان باشند و وادار کننده آنها به رعایت امانت و مهربانی بر زیردستان ... و اگر گزارش جاسوسان تو بر خیانت آنها درست بود، به همین گواه اکتفا کن و کیفر او را با تنبیه بدنی بدو برسان. و آنچه در این مدت به دست آورده، پس بگیر، او را رسوا کرده و خیانت کار معرفی کن و طوق بدنامی به گردنش بیاویز» وی در ادامه افزود: «بنده­ ی حقیر در این صحن مجلس به اشتباه و خطای خودم اعتراف می­ کنم و امیدوارم دستگاه قضایی راه شکایت را بر آن کارمند وظیفه شناس باز بدارد و امنیت شغلی و غیر شغلی او را محفوض نگاه دارد تا هیچ مأمور دولتی و نماینده­ ی دیگری این حق را به خود ندهد که کاپیتالاسیون نانوشته ­­ی دیگری را سرِخود اجرا کند. درست است که ما با تکیه بر رأی این مردم به نان و نوایی رسیدیم، این دلیل نمی­ شود که بنده و امثال بنده رأی آنها را ضایع کرده و با آنها چنان رفتار کنم که پدر و مادرم نتوانند جلوی روی در و همسایه سر بلند کنند. از آنجایی که خداوند در مورد انسان می­ فرماید « إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً» بر ضعف و جهالت خودم اعتراف می­ کنم. از همه­ ی شما کمال سپاس را دارم».

این بیانات نماینده سراوان در مجازآباد سرازیر شد و نقطه­ ی امیدی در دل مردم روشن شد. از این تواضع و خودخوردی نماینده منتخب شان به وجد آمدند و گفتند «درخت هر چه پربارتر، افتاده تر». کاش این پایان ماجرا می شد.

همدم الملوک
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۷:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر