نتونستم باهاش همدل بشم. برای همین هم باهاش رودربایستی دارم و نمیتونم باهاش یک رنگ باشم و بهش محبت کنم. از کی این زاویه بینمون پیدا شد رو نمیدونم. الان میگم اون مقصره، به این دلیل و اون دلیل و اون یکی دلیل. شاید هم انعطاف ناپذیری من هم باشه. همیشه با یه آدمی مثل خودم دوست میشم و میتونم باهاش بسازم. ولی خب اینکه آدم با همه بسازه نقطه قوته، شاید هم نقطه ضعف. ولی امشب که مرزبندی ها مشخص شد، خوب بود. اگر چه جلو بقیه جالب نبود، اما راحتم. کاش از روز اول مستقل میشدیم و جو ما گلیم و ما بلبلیم ما رو نمیگرفت.