هذه بضاعَتُنا

هذه بضاعَتُنا

کاش این پایان ماجرا بود

پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۵۹ ب.ظ

نماینده­ ی سراوان با کارمند گمرگ وارد مشاجره لفظی شده و کلیپی از این فحاشی­ ها در فضای مجازی منتشر شد. ایشان به همه ­­ی کسانی که در انتخابات رأی داده و او را منتخب کرده بودند، گفت: «خاک بر سرشون». بعد از آن فحاشی­ ها فضای مجازی پر شد از شعر و کلیپ طنز از این فاجعه و عده­ ای متأسف بودند که به جای فرستادن افراد اصلح به مجلس، فقط یک عده (...) فرستاده ­اند آن تو. چند روز بعد فیلم دیگری دست به دست شد. نماینده سراوان به منزل آن کارمند وظیفه شناس و شیرپاک­ خورده رفت، خم شد و دستش را بوسید و در کمال تأسف از او و همکارانش عذرخواهی کرد. این نماینده­ ی مجلس از ملت فهیم ایران تقاضا کرد که آن همه فحاشی­ را به پای سایر نماینده­ ها و مملکت نگذارند. چرا که ایشان در آن لحظه عصبانی بوده و از طرفی به قدرت پوشالی نماینده­ مجلس بودن، مغرور شده بود.

ایشان در مجلس جلسه­ ای غیر علنی تشکیل داد و ضمن قرآئت بخشی از نامه­ ی امیر المومنین به مالک اشتر گفت: «مالک بدان من تو را به شهرهایی می­فرستم که دچار دگرگونی  هایی شده ... درباره تو آن را می­گویند که تو درباره آنان می­ گویی ... کسی را بر دیگران انتخاب کن که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید ... پس برای عملکرد آنها مراقبی و جاسوسی راستگو و باوفا­ بگمار که مراقب پنهانی تو در کارهایشان باشند و وادار کننده آنها به رعایت امانت و مهربانی بر زیردستان ... و اگر گزارش جاسوسان تو بر خیانت آنها درست بود، به همین گواه اکتفا کن و کیفر او را با تنبیه بدنی بدو برسان. و آنچه در این مدت به دست آورده، پس بگیر، او را رسوا کرده و خیانت کار معرفی کن و طوق بدنامی به گردنش بیاویز» وی در ادامه افزود: «بنده­ ی حقیر در این صحن مجلس به اشتباه و خطای خودم اعتراف می­ کنم و امیدوارم دستگاه قضایی راه شکایت را بر آن کارمند وظیفه شناس باز بدارد و امنیت شغلی و غیر شغلی او را محفوض نگاه دارد تا هیچ مأمور دولتی و نماینده­ ی دیگری این حق را به خود ندهد که کاپیتالاسیون نانوشته ­­ی دیگری را سرِخود اجرا کند. درست است که ما با تکیه بر رأی این مردم به نان و نوایی رسیدیم، این دلیل نمی­ شود که بنده و امثال بنده رأی آنها را ضایع کرده و با آنها چنان رفتار کنم که پدر و مادرم نتوانند جلوی روی در و همسایه سر بلند کنند. از آنجایی که خداوند در مورد انسان می­ فرماید « إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً» بر ضعف و جهالت خودم اعتراف می­ کنم. از همه­ ی شما کمال سپاس را دارم».

این بیانات نماینده سراوان در مجازآباد سرازیر شد و نقطه­ ی امیدی در دل مردم روشن شد. از این تواضع و خودخوردی نماینده منتخب شان به وجد آمدند و گفتند «درخت هر چه پربارتر، افتاده تر». کاش این پایان ماجرا می شد.

نظرات  (۱)

جدی همچین حرفایی زده!؟؟

چه خوب :)
خدا رو شکر
پاسخ:
دلتون خوشه! کاش میزد و این پایان ماجرا میشد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی